جدول جو
جدول جو

معنی مندرس شدن - جستجوی لغت در جدول جو

مندرس شدن
کهنه شدن فرسوده شدن
تصویری از مندرس شدن
تصویر مندرس شدن
فرهنگ لغت هوشیار
مندرس شدن
فرسوده شدن، ژنده شدن، کهنه شدن، پاره پاره شدن
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

ور افتادن بر افتادن، کهنه شدن، ناپدید شدن، دیوانه شدن کهنه شدن، بی رونق شدن فرسوده شدن، ناپدید شدن، دیوانه شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مندوب شدن
تصویر مندوب شدن
انتخاب شدن برای اجرای مهمی: (من بنده بدان رسالت مندوب ... شدم) (نفثه المصدور. چا. یز. 31- 30)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مندمل شدن
تصویر مندمل شدن
به شدن (جراحت) بهبود یافتن: (اندامی که بسالهالله آزرده باشی بمرهم یک هفته کجا مندمل شود ک) (نفثه المصدور. چا. یز. 27)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از منحرف شدن
تصویر منحرف شدن
مشیدن، کیبیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از منقرض شدن
تصویر منقرض شدن
بر افتادن از بین رفتن نابود شدن: (سلسله آل مظفر بدست تیمور منقرض شد)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از منعکس شدن
تصویر منعکس شدن
انعکاس یافتن، پرتو افکن کردن، واژگون شدن منقلب شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از منشرح شدن
تصویر منشرح شدن
باز شدن گشاده شدن: (مرا سینه امل از شرح این سخن منشرح شد) (مرزبان نامه. تهران. 1317 ص 6)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از منحرف شدن
تصویر منحرف شدن
Stray
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از مهندس شدن
تصویر مهندس شدن
Engineer
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از مهندس شدن
تصویر مهندس شدن
ingénieur
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از منحرف شدن
تصویر منحرف شدن
s'égarer
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از منحرف شدن
تصویر منحرف شدن
deviare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از مهندس شدن
تصویر مهندس شدن
ingegnere
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از مهندس شدن
تصویر مهندس شدن
menjadi insinyur
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از مهندس شدن
تصویر مهندس شدن
इंजीनियर बनना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از منحرف شدن
تصویر منحرف شدن
भटकना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از مهندس شدن
تصویر مهندس شدن
প্রকৌশলী হওয়া
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از منحرف شدن
تصویر منحرف شدن
পথভ্রষ্ট হওয়া
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از منحرف شدن
تصویر منحرف شدن
desviarse
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از مهندس شدن
تصویر مهندس شدن
ingeniero
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از مهندس شدن
تصویر مهندس شدن
стати інженером
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از منحرف شدن
تصویر منحرف شدن
abweichen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از مهندس شدن
تصویر مهندس شدن
Ingenieur werden
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از منحرف شدن
تصویر منحرف شدن
afdwalen
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از مهندس شدن
تصویر مهندس شدن
ingenieur worden
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از منحرف شدن
تصویر منحرف شدن
відхилятися
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از منحرف شدن
تصویر منحرف شدن
отклоняться
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از مهندس شدن
تصویر مهندس شدن
инженер
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از منحرف شدن
تصویر منحرف شدن
zboczyć
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از مهندس شدن
تصویر مهندس شدن
zostać inżynierem
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از منحرف شدن
تصویر منحرف شدن
desviar-se
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از مهندس شدن
تصویر مهندس شدن
engenheiro
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از منحرف شدن
تصویر منحرف شدن
menyimpang
دیکشنری فارسی به اندونزیایی